خوش زبان من
عزیز دلم ، دقیقن امروز بیست و دو ماهه شدی و این یعنی به سرعت برق و باد دوماهه دیگه دوساله میشی!!! باورشم سخته، تو جوجه کوچولو....
این روزا شدیدن درگیر صحبت کردنی! ینی هی میخوای حرف بزنی و خب...خیلی موفق نیستی، کلن عادت داری هرکلمه ای رو اونقدر میگی تا ما تکرار کنیم و تو بفهمی که ما متوجه منظورت شدیم!اونموقعه که خیالت راحت میشه.
از سه روز پیش هروقت سوار ماشین میشدیم هی یه بند میگفتی بلی، بادی یا یه همچین چیزی! من هرچی که به عقلم میرسید و تو خیابون میدیدم و میگفتم ولی تو اروم نمیشدی، خلاصه مستاصل بودم حسابی، و تو هم اعصابت خورد! تا اینکه دیروز محمدامین سه تا از ماشیناشو اورد بازی کنی که یه هو دیدم با ذوق فراوون گفتی بلی... زود اومدم دیدم ماشین پلیس واست اورده!!! نمیدونی چقدر هردومون ذوق کردیم که منظورتو فهمیدیم! پس بلی به جای پلیس!!!
یک امیرطاهای برج ساز
این کیه؟!هه
نینی و حیوانات!