توفیق!!!!!!
(موقعیت: امیرطاها نشسته روی میز عسلی ای که چسبوندمش به کاناپه، رو به کاناپه است و داره ماشین بازی میکنه و عقب عقب میاد!)
- من: امیرطاها نیفتی!
- امیرطاها: توفیق(توقیف!) میشم؟!!!!!
-من: (شلیک خنده و هیجان از استنتاجش!!!!!)
پ.ن. : به خاطر یک همسایه بسیار عصبی طبقه پایینمون که نسبت به نفس کشیدنمونم حساسه، مجبور شدیم این قانون مسخره رو برای امیرطاها بذاریم که هر وسیله ایشو پرت کنه یا بیفته زمین مثلن از روی میز، اون وسیله یک روز توقیف میشه و میره بالای کمد!!!!
حالا تصور کنید قیافه مارو از شنیدن این حرفش!!!! من دلم شور میزد که نیفته از پشت طوریش بشه، طفل معصومم فکر میکرد که قانون افتادن هرچیزی شامل حال خودشم میشه!!!! بمیرم واسه بچم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی